-
ترس روی آینه( منصور خورشیدی )
جمعه 13 اسفند 1395 13:31
میترسم باران ببارد و پنج کودک نشسته در آستانهی در گاه هیبت هوا را با شانههای شکسته روی نقشهی بی نام امضا کنند ** میترسم کلمات کوچک قانون رفتن را از رود بگیرند و تن به تقدیر خود بسپارند و آسمان را با نام کبوتران سیاه کنند ** میترسم که ترس روی آینه هلاک شود و هزاران هجای کوتاه عطر دریا را در هم بریزند رو به روی...
-
سجاده روی ماه بینداز(4) ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 9 اسفند 1395 10:17
فراسوی حضور ** رگان ویران عصاره ی وقت عضله های بی تاب هلاک نفس ها جان و جوانه ها میان علف و آب های قدیمی خیمه بر ترس می زنند تا سینه سیب را عصیان گناه را بی نصیب از شکوفه کند هستی دیگری پنهان در سینه ها بروید منصور خورشیدی *** ترانه ی خواب ** هوای آبی امواج ترانه ی خواب برای چشم های خمار می خواند تا برق برخاسته حسرت...
-
سجاده روی ماه بینداز(3)( منصور خورشیدی )
دوشنبه 9 اسفند 1395 10:13
تنی تابیده در تدارک گرداب روی سقیقه های مهتاب اینک که تاب رود در شانه های بی تاب فتنه از هوای آب و ترس از نگاه مهتاب برمی دارد از حیرت دیوانگی دریای دیگری ظهور می کند میان عریانی بلند آب منصور خورشیدی *** شکیب علف ** همواره ترس افتادن تاب در هم عنکبوت را روی اضلاع منظم تار بی تاب می کند در پیچ تاب چند شکل گسسته که سخت...
-
سجاده روی ماه بینداز(2)( منصور خورشیدی )
دوشنبه 9 اسفند 1395 10:09
سنگ و صخره ** نیلو فران فرزانه در حوالی خنده از شانه های خم می افتد سمت نهان سایه و نیم روخ افتاده روی کتیبه حافظه ی سنگ را معنا می کند کنار پیکری با رفتار راه که از متن ماه می روید و تیش های بی تاب در طبیعت تن ترس اتفاق را سمت هوا با سایه های مجهول طی می کند منصور خورشیدی *** تب ناگاه ** با ضربه های بسیار حیرت چشم ها...
-
سجاده روی ماه بینداز(1) ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 9 اسفند 1395 10:07
دلتای واژه ها ** طلوع سبز بنفشه با طعم واژه های سرخ دلتای روشنی از طول روی برج بلند دل بنا می سازد آن گاه وسوسه های صدا بر خاسته از تن خسته کنار کتیبه ها در چشم های فراغت رشد میکند تا فرصت دیدن همدم کتیبه های کهنه شود منصور خورشیدی *** در نگاه تو ماه در بلندای آبی برکت ازطول نور اگر چه دور در هوای چشم می افتد عصر صدای...
-
پشت پرسه های مدام ( منصور خورشیدی )
سهشنبه 3 اسفند 1395 21:20
دیوانه عشق را عصر سیاه زمستان وقتی تمام خیابان با اوست به دوست می دهد! نیمرخ به سایه ی ماه دارد این مرد رایگان با آسمان خالی از ستاره که سراسیمه می رود پشت پرسه های مدام. منصور خورشیدی مجموعه شعر : "از فکر های باتو " ** چه موهبتی دارد دل که در هوای دریا می تپد هوای دل دریا گوهر یگانه ماه در دل صدف به صف می...
-
به اعماق کودکی رفتم( منصور خورشیدی )
دوشنبه 2 اسفند 1395 14:30
به اعماق کودکی رفتم ** مشتاق اندکی پَر برای پروازم جنب جوانه هایی که آرامش زمستان را به موسیقی دلپذیر آب می سپارند رگبار مضاعف احساس معمای هستی را برهنه تر از عصب های بیدار با نشانه های کوچک روی مردمک می نشاند وقتی که ماه منور کنار نسترن های وحشی نیلوفرانه قد می کشد در خلوت هزار ستاره به اعماق کودکی رفتم آخر همین ماه...
-
حیرت از هزار زاویه ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 2 اسفند 1395 11:45
حیرت از هزار زاویه می بارد مردمک روز تنگ در آفاق بسته قربانی تجلی تاریک می شود ** هندسه بیابان فریاد عطش را در عابر بیدار میکند آنگاه افسانه رود با تبار باستانی اش آفتاب را در کویر می نشاند و دشت خلاصه مرگ میشود ** پیامبران پنهان آتش در حاشیه می اندازند عصیان باد اسطوره نگاه تو را در هم می ریزد انگاه اندکی از معرفت...
-
لبخند نور در بال نیلوفر ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 2 اسفند 1395 11:31
بانو ، صدای تو کوتاه روی زبان گل میرقصد به خواب آب نگاه کن چه افت و خیز غریبی درون پنجره جاریست منصور خورشیدی ** لبخند نور در بال نیلوفر که می افتد عمق نگاه تو در خاک خانه می کند و حضور یک کتیبه شکل می گیرد با جنبش پنجره در لحظه ای که تو رسم آسمان می کنی منصور خورشیدی لبخند نوردر بال نیلوفر: اشعار منصور خورشیدی با...
-
بهار کودکی آن سالهای دور ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 2 اسفند 1395 11:12
بهار کودکی آن سالهای دور با اسب های رمنده که یال در سیاهی شب می تکاند گفتگوی راه فرصت از پلکها می گرفت اینک با کاروان همراه و زخم گام ها فیض بزرگ دیدن جهت از جنبه های هیچ می گیرد منصور خورشیدی ** اندکی از بهانه های هوش * از ضلع سپید وقت به آسمانِ ساده ی آن سو می رسی وقتی فاصله های رسیدن را اتفاق های پیاپی پُر می کند...
-
وقتی ترس روی هوای مست میرقصد( منصور خورشیدی )
دوشنبه 2 اسفند 1395 10:39
وقتی ترس روی هوای مست میرقصد ** میترسم باران ببارد و پنج کودک نشسته در آستانهی در گاه هیبت هوا را با شانههای شکسته روی نقشهی بی نام امضا کنند منصور خورشیدی ** هنگامهی هجوم پرنده ها در هوا ** در پیچ و تاب آب جهان کودکی اَم در انتهای نگاه تو خلاصه می نشیند وقتی مستانه از میان نور عبور می کنی منصور خورشیدی ** حیرت...
-
طعم ترانه ی تنهائی ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 2 اسفند 1395 10:15
سرازیری تند آب تبار سنگ های ساکن را به صخره می کوبد شکل طارمی های قدیمی روی ستون های آراسته در این روشنای تاریک شفیع وقت می شوم پُر از آفتاب به نام تمام سنگ ها در ادامه ی رود راه به سمت دریا باز می کنم منصور خورشیدی **** طعم ترانه ی تنهائی در صدای گام های تو منتشر می شود در حوالی سرشار از پنجره های بسته وقتی خسته کنار...
-
رسم ظریف دیدن در سرعت نگاه( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:51
امضای آب در جشن قطره ها ** رسم ظریف دیدن در سرعت نگاه تکه های هوش را در جلوه های نام آرام می نشاند ** عصر تمام تنهایی پَرت می شود در سایه های سرو تا از حاشیه ی مهتاب آرام به ضیافت آب می رود ** این نقطه های مختصر تکه به تکه روی سنگ هوش وقت را به نبض خسته ی باد می سپارد ** هوای مضطرب آن سو طبیعت تن را به نور تند شقایق و...
-
دلم به اندازه ی دنیا است( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:46
طرح تکامل ** دلم به اندازه ی دنیا است تنگ نمی شود از گریز تو آهوی رمنده ی دشت های خون و جنون منصور خورشیدی ** چشم در میان آتش باز میشود یک گیاه را می بیند که به رخ سنگ نشسته است در پرورش گیاه گل در پیشانی خاک تاق می زند و آسمان را میان گلبر گ میگیرد منصور خورشیدی ** متبلورم از رسانه های باد و دود در جذبه های ی سحر و...
-
نصف النهار گیسو مشرقی ترین( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:43
نصف النهار گیسو مشرقی ترین قطب زمین را دوتکه می کند ** تا حسرت بهار در چشم های بیدار رخنه می کند نامت سکوت آب را خواب می کند ** در خیال گل سقوط میکند تنهایی عظیم برگ و بهار خفته در آغوش آسمان ** نوری عظیم از ضیافت ماه تمام آبی را به رنگ نیلی دریا داد و هیبت هوا سراسیمه درهم ریخت ** تا از تو دور می افتم پندار های...
-
در پیچ و تاب آب جهان کودکی اَم ( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:39
هنگامهی هجوم پرنده ها در هوا ** در پیچ و تاب آب جهان کودکی اَم در انتهای نگاه تو خلاصه می نشیند وقتی مستانه از میان نور عبور می کنی ** تبسم سایه در صورت شبنم شکل باران بی قرار از بلندای باد می ریزد روی ابر های سرنگون وارث ماندگار هوا در سیاهی راه با تکه ای از تفکر ناگاه کنار پرتگاه ** با درخشش خورشید در نگاه جهان تا...
-
شکل پرواز شد آواز میان لب های تو( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:36
اندوه کهنه ی کوهستان ** شکل پرواز شد آواز میان لب های تو تا طول آشنایت معنا شود قانون پریدن از زبان تو شکل می گیرد میان رفت و آمدِ هجای بلند بال! ** اندوه کهنه ی کوهستان در لوح دیده هم بلور و هم خاکستر می ریزد همیشه و هموار آن گاه ورق، ورق می نشیند به دخمه ی خونین بوته ها تا حسرت بنفشه از ایوان دیده ها بلند برخیزد!...
-
هوشیاری سپیده دمان( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:31
تاب ثانیه ها ** هوشیاری سپیده دمان با فطرت پرنده ای تقدیر تن را میان پس لرزه های نور عبور می دهد تا شاعر در تقاطع کلمات سخت آسان با تاب ثانیه ها هم صدا شود اینک که قطره های حیات در سرخی رگان تو پرتاب می شود دل به تبسم ساده می سپاری جنب نیلوفرانی که با زمزمه ی آب از خواب بر خاسته اند منصور خورشیدی
-
ضریب نفس ها میان دو نگاه ( منصور خورشیدی )
سهشنبه 26 بهمن 1395 11:26
ضریب نفس ها میان دو نگاه تب و تاب دیدن را به نبض فاصله ها پیوند می زند نشانه ی کوتاه روی لب تبسم بلندی است که از پلک تو می ریزد روی مدار تمنا اینک که باران این ماه جغرافیای چشم را تراز نامه ی راه می کند ** آفتاب این فصل با زخم های عمیق در پشت پنجره شکل عقیق می درخشد واندکی نور در گیسوان ماه تنها تر از شکوه شقایق آویز...
-
آغوش نیلوفران، باز( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 18:08
تازه ترین هوای این روزهای پائیزی ، ما را در حیرت نگاه می نشاند . وهجوم رنگ از همه سو در چشم های باز شکل منشور می شود . تا در تخیل ما روزنه ای باز کند برای دیدن و خلق رابطه با طبیعت . شعر می تواند در این مدار، پل ارتباطی باشد بین حقیقت و مجاز تا درخشان ترین تحول تصویر در کلام ، به کمال نسبی برسد . آن گاه طالع بلند...
-
نیلوفران فرزانه درحوالی خنده ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 18:04
نیلوفران فرزانه درحوالی خنده از شانههای خَم میافتند سمت نهان سایه ** تپشهای بی تاب در طبیعت تن ترس اتفاق را سمت هوا با سایههای مجهول طی میکنند ** و عبارتی از صدا در دهان ماه با نفسی از تب ناگاه کنار پیکری درحواشی سیاه مینشیند ** درغربت نگاه پرده از نیم رخ آب بر میدارد پرتاب یک اتفاق با دوایر درهم ** و بال در...
-
تنگ حوصلگیِ خاک ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:59
1 تنگ حوصلگیِ خاک نفس تازه می کند تا رگ جان بجُنبد و جهان رنگ مثل نور به تختگاه سینه بریزد. 2 عطش تن با دهانِ طلب دشت بی وقت را در خیال آهو می نشاند تا حسرت پریدن از پلّکان هفتم در حیرت مدام حدیث راه تو باشد. 3 تا پرده از هوا بگیری گردش پنهان دیده میان دل دایره می شود آن گاه ماهِ تمام بدر در پیشانیِ تو کوتاه به غایت...
-
عادت فصل ها اتفاقی است ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:56
عادت فصل ها اتفاقی است که عریان در نگاه تو می روید شکوه بال پرنده رسم پرواز را به اشارت انگشت های تو در هوا منتشر می کند در این روشنای تاریک شفیع وقت می شوم پُر از آفتاب ** صبح صدای تو بستری در آسمان به آهنگ آه گسترده می کند وقتی هوایم در نفس های تو می سوزد ** هوش لبریز از تفکر ناگاه درهم می ریزدم در هوایی که شکل دیگر...
-
تا حسرت دیدار در چشم های بیدار( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:52
شعردر ساده ترین شکل خود می تواند مرز جغرافیای بسته ی ذهن را بشکند و راه به دل عمیق ترین تحولات معنایی باز کند . زیرا شعر، پُل رابطه ی انسان با انسان در جهان هستی است . سپاس من می ماند از همراهی و همدلی شما فرزانگان ادبیات معاصر که از دیروز های رفته تا امروز در تعامل و تبادل اندیشه در کنار هم بودیم . با همین نگاه ایمان...
-
هیاهوی کبوتران( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:49
هیاهوی کبوتران بوسه روی دست کودک می نشاند میان ظهر پریشان هوای هرگز آن گاه از منظر همیشه می افتد با شکل در هم اشیا ** توقف آب های جهان سرعت از ماهیان جهنده می گیرد تا دشت میان دشت وسعت خود را روی زمین پیدا کند *** بوی پژواک شکوفه به پندار پرنده آویز می شود کنار شرقی ترین نگاه میان دو راه منصور خورشیدی سه شعر از مجموعه...
-
طلسم سپیده دم ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:46
طلسم سپیده دم روی سنگ سیاه بی قاعده می نشیند شکل کفن مردگان در نفس خاک خواب این هِرم را در هم بریز تا مناجات روز های آدینه با پلک پرنده عروج کند سمت آسمانی که در میان دستان تو رشد می کند *** در خلوت همیشه آرامش بی دلیل تن میان پس لرزه های نور عبور می کند آن گاه هزار پروانه در پیشانی توستاره می شود همان دمی که خورشید...
-
جنبش هر شاخی( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:44
جنبش هر شاخی از لبِ شیرین می افتد به خلوت اندوه چرخشِ عشقِ کیست؟ ازچرخ می شنود، صدا با ضربه های انگشت. *** تمام آن چه از من می رود با درخت و خزان در تو می ماند هجای بلند عشق میان کوهستان و کمال. *** سحر مقابل چشمم پرنده در دستم گره اگر بگشایم جهان پرواز است! منصور خورشیدی 3شعر از مجموعه شعر : " از فکر های باتو
-
سایه به سایه مصیبت معصوم( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:34
امیر کودکی کوه ** سایه به سایه مصیبت معصوم با کثرت دهانهای درد به فوارههای جوان کمال میبخشد آن گاه امیر کودکی کوه روی پروانههای سنگ لیلای دیگری مرده بردار میکند منصور خورشیدی " آبی ناگهان
-
جهان روی کدام انگشت ( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:31
یگانه ترین وصلت خط ** جهان روی کدام انگشت فرزانگی تبار تو را دایره می زند که رفت و آمد گهواره با تبسم کودکانه از فاصله می افتد همان دمی که عقربه روی مدار صفر نفس تازه می کند شکوه این همه نام با کهن ترین تبار بی اعتبار می شود قانون پریدن را اگر بدانی یال بلند قله را که به قاف می رسد بی بهانه طی می کنی منصور خورشیدی
-
طرح سادهی یک گل( منصور خورشیدی )
دوشنبه 25 بهمن 1395 17:10
لبخند دشت سپسِ زمستان مست ** طرح سادهی یک گل با جلوههای جدید لبخند دشت را سپسِ زمستان مست میشکند تا هوش علف در صدای باد بهار دوباره میان چشمها بنشاند بوی باران در هوای درختان عطف نگاه تو را پَر میدهد کنار هواهای در هم وقتی، باران بی قرار بی سایه در سکوت طلسم تمنا را به باد میدهد در چشمهای تماشا منصور خورشیدی...