نیلوفران فرزانه
درحوالی خنده
از شانههای خَم میافتند
سمت نهان سایه
**
تپشهای بی تاب
در طبیعت تن
ترس اتفاق را
سمت هوا
با سایههای مجهول
طی میکنند
**
و عبارتی از صدا
در دهان ماه
با نفسی از تب ناگاه
کنار پیکری
درحواشی سیاه مینشیند
**
درغربت نگاه
پرده از نیم رخ آب بر میدارد
پرتاب یک اتفاق
با دوایر درهم
**
و بال در آستانهی پرواز
روی پلکهای بسته
رطوبت اندوه را
با نشانه های پَر
در سر مینشاند
**
عتاب تن
بلندتر از ترس مشترک
عادت دشت را
در خواب یک آهو
وسط سرابهای موازی میریزد
منصور خورشیدی