نصف النهار گیسو
مشرقی ترین قطب زمین را
دوتکه می کند
**
تا حسرت بهار
در چشم های بیدار
رخنه می کند
نامت سکوت آب را
خواب می کند
**
در خیال گل
سقوط میکند
تنهایی عظیم برگ و
بهار خفته
در آغوش آسمان
**
نوری عظیم
از ضیافت ماه
تمام آبی را
به رنگ نیلی دریا داد
و هیبت هوا
سراسیمه درهم ریخت
**
تا از تو دور می افتم
پندار های دیوار
مرجان جان
در عصر استخوان می ترکاند
**
اینک که آسمان کوچک و
ستاره ها بزرگ
نام تو در ورق اولین
از کتاب مقدس
با روح سبز تماشا
از خواب سال ها
تطهیر می شود
**
تا نفس به شوکت باد و
بوسه روی نیمرخ ماه
می گذاری
دشت علف منتشر می شود
روی لبان حیرت
هنگامه ای که فرزانگی
با حلقه های رنگ
راه به کهکشان باز می کند
**
عمود روی سنگ
خیمه می زند
نسیم این سو
در فراسوی خاک
اینک که باران بی گمان
سبد سبد سرخی افق را
نثار گونه ها می کند
منصور خورشیدی