-
تا شکوه سیب( منصور خورشیدی )
یکشنبه 24 بهمن 1395 13:20
تعقیب سایه ** تا شکوه سیب از بوی عطر تو بالامی رود نیمروز وقت همزاد خفته اَت را در پلک های بسته بیدار می کند منصور خورشیدی آبی ناگهان *** سایه به سایه مصیبت معصوم با کثرت دهانهای درد به فوارههای جوان کمال میبخشد آن گاه امیر کودکی کوه روی پروانههای سنگ لیلای دیگری مرده بردار میکند منصور خورشیدی آبی ناگهان
-
در تقاطع دوفصل( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:22
پندار محال ** در تقاطع دوفصل پائیز خنده ها یکریز روی لبانتان می ریزد وقتی جهان بلند کوتاه در نگاه شما تاب می خورد ترنم تمام آب ها مست و بی تاب ترانه می شود در اندوه مهتاب منصور خورشیدی یک شعر - آبی ناگهان
-
تا نسترن های وحشی( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:19
نبض آب ** تا نسترن های وحشی درآستا نه ی بهار دل به شوکت دشت می دهند نبض آب را بگیر مرا میان آینه تکثیر کن شکل تبسم نارس گل روی دامنه های بی نشان که از تبرک نام تو نیمتاجی از بلور بنفش بر سر می گذارد منصور خورشیدی ** حدیث ماندن ** چیزی تازه در من میجویند فکرهای بی وقت وقتی هجوم میآورند گریختن نمیتوانم ماندن اما...
-
کرانه ی این رود ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:16
خطابه ی دیدن ** کرانه ی این رود نهفته ترین نور خود را با انعکاس تمام به تمنای صحرا می سپارد تا سرنوشت آب میان کتاب ها معنا شود آن گاه ، خطابه ی دیدن در چشم تو با جلوه های مست میان حلقه ی زنبق ظهور می کند منصور خورشیدی
-
به هفت پرده گذشتی و( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:13
هفت دیار هرگز * به هفت پرده گذشتی و پرده هفت بار به نام تو لرزید و دستی از دیار هرگز با ضرب نفس های روز و آیتی از فصل های هنوز حجم تمام تنت را به آبی ها داد منصور خورشیدی ** کات * فکرهای مات در سینههای دیوانه کات میشود اما ، عطر کلام تو در گیسوان باد با تنین ساده پشت پنجره مجاب میشود وقتی کلاغان بی سایه سراغ همسایه...
-
هیجان واژه ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:09
هیجان واژه زیر آبیترین بلوغ تمنا آسیمه سر ، به سودای سکوت بال تمنا رامی سوزاند تا حرفهای نگفته به اشارهی انگشت تمام نامهای جهان را شماره کند کنار بسیار جذبههایی که طلب میکند نجات مرا در اجابت دستان تو منصور خورشیدی ** پرندههای مکثر روی عریانی فضا خواب آسمان را بی رنگ میکند آنگاه، انبوهی از نور نهان بی فاصله از...
-
تنی تابیده( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:06
تنی تابیده در تدارک گرداب روی شقیقههای مهتاب اینک که تاب رود در شانههای بی تاب فتنه از هوای آب و ترس از نگاه مهتاب بر میدارد از حیرت دیوانگی دریای دیگری ظهور میکند میان عریانی بلند آب منصور خورشیدی ** تا سرخی نگاه از پشت پلکها بستر تازه باز کند برای دیدن دستان تو آرام با آُسمان پیوند میخورد و دل در هوای کوچه...
-
حجم هندسههای محراب ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:02
به تمام پدران سلام ** حجم هندسههای محراب رو به روی سجادهی همیشه نیاز با رازهای هزارساله باز مانده است روزی که دیوار کعبه آغوش گشود و هوش از نگاه عوام گرفت سحر ستارههای سرخ در پردههای سپید دیوار بال زد و چشمان مات با نگاه هیهات سمت چهار گوشهی جهان مات مانده است . منصور خورشیدی
-
فوارههای آب و ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 16:00
فوارههای آب و رگ بریده مهتاب بوسه های سرخ میریزد روی تیغ و تفکر اینک که خورشید از چهار سمت بی سو سپید میروید با صدای سرشار از نجابت شبنم و هوش وسوسههای نسیم منصور خورشیدی ** عطف نگاه تو مادر گستره ی تمام آب ها آبشار نگاهت کوهستان واژهها ترانهی بارانی میان هواهای تازه که باسپیدهدر سکوت تاب می خوری وقتی تابش عشق...
-
از دانه به دانه ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 15:54
از دانه به دانه می روید این ریشه در هوا با ضرب کند عقربه در بافت های تو در تو پیوند هسته ها در حوالی ریشه چرخیده در نگاه و نفس مثل کمانه از زمین تا هوا می روید از کنار دانه چشم در فصل عقربه منصور خورشیدی ** بوی باران در هوای درختان عطف نگاه تو را پَر میدهد کنار هواهای در هم وقتی، باران بی قرار بی سایه در سکوت طلسم...
-
به هیئت پروانه های مهاجر ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 15:50
به هیئت پروانه های مهاجر خورشید شعر از کدام سمت آسمان میآید تا یک ثانیه زیر سایه آمد و رفت هجا را در کتابهای کهنه پیدا کنم کلماتی از جنس سفال که لال درون خاک خانه کردهاند در جستجوی همیشه کشف نام برای کلمات بی جان در آسمان جهان منصور خورشیدی ** بوی نسترنهای مست میان حیرت بیابان پرت که میشود ایثار سریع دست روی رگان...
-
هوای آبی امواج ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 15:47
هوای آبی امواج ترانهی بیداری در بهار این سال برای چشم های خمار میخواند برق برخاسته از نگاه حسرت بنفشه ها را سبز درون سینه می کارد تا نسترن ها بیرون باغچه می رقصند راهی به سمت آسمان با سپیدی سرانجام باز می شود منصور خورشیدی
-
فاصلههای خلوت دو چشم را( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 13:42
فاصلههای خلوت دو چشم را هواهای گشتن در سیاهی وسایه پُر میکند پشت پردههای پریده رنگ افسانه میشود ماندن میان دو دیدن در خلوت فاصلهها منصور خورشیدی ** شتاب چشم در ساحت وقت اسطورهی دیدن را در هم میریزد با طرح خندههای موقت وقتی ، رفتار تو به عادت آب هجای درهم را به پرندههای سپید میسپارد در گذر باد منصور خورشیدی...
-
نیلوفرانه شبنم را( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 13:32
نیلوفرانه شبنم را در آغوش بگیر هنگامه ی گریز از هیاهوی خاک وقتی ماه از پشت کهکشان راه به چشم های تو باز می کند منصور خورشیدی ** روی ثانیه ها تاب می خورد گلدسته های گیسو در گونه های مقدس وقتی تمام تن در نگاه تو سقوط می کند این جا و هر جا در چشم پرندگان مهاجر شکل آب می شوم منصور خورشیدی ** گستره ی نگاه تو بستر تازه باز...
-
دل در هوای آسمان ( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 13:28
دل در هوای آسمان جغرافیای درد را روی عریانی راه میریزد خواب آشفته بوسه های سرخ نثار پرنده میکند در دستهای دیوانه امادهان تو از تبرک این نام بوی باران میدهد منصور خورشیدی ** وقتی ستارههای تو گذر از آسمان میکند تمام اندوه من در هم میریزد شبی که شکوه ناب و منشور عاشقانهی علف با آب در کوچههای گیج میرقصد منصور...
-
سفر از کدام سو( منصور خورشیدی )
شنبه 23 بهمن 1395 13:22
سفر از کدام سو آغاز میکنی که واژه های مردد به رقص فاصله می خندد تو سرنوشت کدام از کتاب جهانی که شانههای تو از افق خالی است در ارتفاع کدام کوه پژواک نام تو خط شتاب را میان آینه میشکند منصور خورشیدی ** جائی برای رسم رسم گلدسته های نامرئی پیدا نمی کنم بخت های آویخته بر شانه منطق جستجو از من می گیرد و اضطراب تن خسته ،...
-
امیر کودکی( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 18:13
امیر کودکی ** سایه به سایه مصیبت معصوم با کثرت دهانهای درد به فوارههای جوان کمال میبخشد آن گاه امیر کودکی کوه روی پروانههای سنگ لیلای دیگری مرده بردار میکند منصور خورشیدی ** در آسمان گریز دل میسپاری به سرود سینه در گشتهای دلپذیر وقتی افسون بال و طلسم پرواز که میشوی آبشار بلند پَر رسم پرواز می کند روی تفکر باد...
-
طعم سپید نفس های نا گاه ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 18:12
طعم سپید نفس های نا گاه روی کتف کنگره ها که می نشیند بوی باستانی آن تا سرزمین مغرب معماری همه ی کتیبه ها را در هم می ریزد جایی که مردان هزار ساله دل به آن بسته اند و راه بر کسی نبسته اند منصور خورشیدی ** تا پروانه های بی بال شکل پرواز شدند پَر در صدای تو پرنده شد و از دهان باد گریخت پائیز خنده ها آن گاه پراکنده روی...
-
با تفکر ناز نیاز به هفت گام ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 18:08
با تفکر ناز نیاز به هفت گام تا رسیدن به نردبانی با هفت پله برای دیدن هفت آسمان و چیدن هفتاد ستاره از میان سیارههای بی نشان در گریز ازجاذبههای مست وقتی تابوت تن دهان باز میکند از فراز سنگ که نور پراکنده میکند روی تابوت مردگان منصور خورشیدی
-
در تقاطع دو فصل ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 18:06
در تقاطع دو فصل یلدا ترین نگاه شما را با ثانیه از سال آویز می کنم تا امتداد خنده در آخرین شب پائیز روی لبانتان ماندگار شود منصور خورشیدی ** آشوب شبنم در یک فضای بسته دل به شوکت آب می دهد هوای مضطرب در نگاه تو شکل می گیرد در ضیافت شب های بی ستاره منصور خورشیدی
-
دلم به اندازه ی دنیا است (منصور خورشیدی)
پنجشنبه 21 بهمن 1395 18:03
دلم به اندازه ی دنیا است تنگ نمی شود از گریز تو آهوی رمنده ی دشت های خون و جنون اینک که : سیر نفسها در هوای بیگانه میل هنوز را سیاه میخواند وسط سطرهای سپید منصور خورشیدی ** از کجا در نگاه تو میافتم روی دستهایی به شکل دعا وقتی بیتابی زمان روی ثانیهها تاب می خورد منصور خورشیدی ** چشمی پُر به رکعت روشنای شبنم دلی...
-
سرخی خورشید کنار گونه( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 17:59
سرخی خورشید کنار گونه خون میچکاند با تکهای از آسمان که پرت میشود پشت پلکها و در عزیمت باران بهار در چشمهای منتظر ترجمه میشود با ابرهای تکه به تکه منصور خورشیدی ** ظهر کدام روز وسط دشت های بی نشان صف به صف چشم در پلک های نیمه باز زَهره می ترکاند وقتی آسمان با هزار زخم کهنه روی کتف های منتظر سقوط می کند منصور...
-
بنفشه های وحشی( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 17:54
بنفشه های وحشی ریشه در نگاه تو دارند وقتی رام کنار علف های مست می رقصند گذرگاه پرواز در نگاهم میروید اینک که دل به خلوت ستارهها میسپارم منصور خورشیدی ** چقدر کوچک است جهان و چه بزرگ این نازنین که زیر گسترهی ماه روی سیاهی مهتاب تاب می خورد در گلستانه ی گیسوان تو چیست که باد را روی علف های مست می رقصاند اینک ، آشوبی...
-
عصر تمام فاصله ها ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 17:48
عصر تمام فاصله ها روی پلک های بسته طی می شود تا کبودی آسمان میان ابدیت رنگ اقاقیا را در سینه های باز مدال رابطه کند منصور خورشیدی ** بانو ، صدای تو کوتاه روی زبان گل میرقصد به خواب آب نگاه کن چه افت و خیز غریبی درون پنجره جاریست منصور خورشیدی ** ارتفاع فرزانگی با رعشههای ابریشم درجان من میریزد با طعم واژههای سرخ...
-
نبض بی قرار روی رگان سیاه( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 14:01
نبض بی قرار روی رگان سیاه تاریخ تن را روی سکونت انگشت تفسیر می کند منصور خورشیدی ** خاتون ، نشسته روی تپههای سیاه کنار اندکی از ماه تا بخت خود را میان فاصلهها سپید بخواند منصور خورشیدی ** عطر کلام تو در گیسوان باد حلقه به حلقه فرصتهای رفته را سمت هوای دور پرواز میدهد منصور خورشیدی ** شبی که شعر به اشارت انگشت روی...
-
سوگند به بال های شکسته ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 13:50
سوگند به بال های شکسته که پرستو ها هجرت از نگاه تو می کنند سال های سال ارتفاع پرواز روی کتف کبوتران مانده است و هنوز در گورستان به عقربه ی ساعت نگاه می کنی که روی سنگ شکسته رو به آفتاب خوابیده است و معصومیت مردگان را شماره می کند منصور خورشیدی
-
شب چهاردهم همین ماه ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 13:48
شب چهاردهم همین ماه بی پرواترین ِپروانه هنگامه ی پرواز زیتون در منقار کرکس می گذارد با حس غریب ترینِ ِکوچ در کوچه های تنگ منصور خورشیدی ** میترسم باران ببارد و پنج کودک نشسته در آستانهی در گاه هیبت هوا را با شانههای شکسته روی نقشهی بی نام امضا کنند منصور خورشیدی
-
روایت جان تا از تو دور ( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 13:45
روایت جان تا از تو دور می افتم پندار دریا مرجان جان در عصر استخوان می ترکاند و تابوت نام ها نفس به شوکت باد می دهد منصور خورشیدی از مجموعه شعر " از فکرهای باتو "
-
کودکان پیر همین کوچه های قدیمی( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 13:42
کودکان پیر همین کوچه های قدیمی پستانک خود را در آشیانه ی کدام پرنده می جویند که شکل بلوغ خود را از یاد برده اند منصور خورشیدی ** گونه ی رنگین برگ در اندام پائیز فصل سوم سال را یکریز در کام آهو می چکاند و ریخت بیابان از هیبت همیشه می افتد منصور خورشیدی ** کوچک ترین نیمرخ ستاره روی دوایر هستی بزرگ می روید وقتی صدای نهان...
-
دریا تفکر ماهی را در باد( منصور خورشیدی )
پنجشنبه 21 بهمن 1395 13:39
دریا تفکر ماهی را در باد ورق میزند تا حجاب از تموج آب بردارد با زیباترینِ ِرنگ در نگاه سنگ جهان آشفته زیر باران بی قرار خرد آب را به دست آفتاب پیمانه میکند هنگامهی هجوم پرنده ها در باد منصور خورشیدی