اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

تا نسترن های وحشی( منصور خورشیدی )

نبض آب 
**
تا نسترن های وحشی
درآستا نه ‌ی بهار
دل به شوکت دشت می دهند 
نبض آب را بگیر
مرا میان آینه تکثیر کن 
شکل تبسم نارس گل 
روی دامنه های بی نشان
که از تبرک نام تو
نیمتاجی از بلور بنفش
بر سر می گذارد

 

منصور خورشیدی
**

 

حدیث ماندن 
**
چیزی تازه در من می‌جویند 
فکرهای بی وقت 
وقتی هجوم می‌آورند 
گریختن نمی‌توانم 
ماندن اما بهانه می‌خواهد 
عبارتی از نگاه تو 
به عاریه بر می‌دارم 
که پنهان خود را 
در پرده‌های تو بنشانم 
تا حدیث ماندن را 
ترجمه کند

 


منصور خورشیدی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.