اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

مرگ روی گونه ها سرخ می نشیند( منصور خورشیدی )

 


خواب نقره ای وقت
**

1 – مرگ روی گونه ها
سرخ می نشیند
میان دو اکنون
به یک اشاره ی انگشت

2 – خواب نقره ای
در میان سنگ می بیند
کودک نشسته
روی شانه ی دنیا

3 – بوی پژواک شکوفه
به پندار پرنده
آویز می شود
کنار شرقی ترین نگاه
میان دو راه

4 – افراشته ترین تبسم باد
با ارتفاع تاریخ
روی تندیس های بی سر
سرعت می گیرد
در افق های دور

5 – با زانوان خسته
پرسه در خیابان می زند
دیوانه ای که روی بازو
مرگ را معمای هستی می کند
میان ظلمت بودن
در شکل ساده ی اشیا

6 – با چشم های باز
در زاویه های بسته
نفس به سیمای کوه می دهد
برای اندکی از شقایق ها
زیر بارانی ترین هوای این روز ها


 منصور خورشیدی