پریدن با پلک های بسته
**
فکر فردا در ذهنرگ به رگ خون می جهاندسمت ستاره ای که نوردر طبیعت اشیا می ریزداینک که آفتاب پهن
با نورهای شکستهروی آسمان ماه می رقصدهوای پریدن در چشمبا پلک های بستهآغاز می شود
منصور خورشیدی