اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

سرخی خورشید کنار گونه( منصور خورشیدی )


سرخی خورشید
کنار گونه
خون می‌چکاند
با تکه‌ای از آسمان
که پرت می‌شود
پشت پلک‌ها
و
در عزیمت باران
بهار در چشم‌های منتظر
ترجمه می‌شود
با ابرهای تکه به تکه

 

منصور خورشیدی
**


ظهر کدام روز 
وسط دشت های بی نشان
صف به صف چشم
در پلک های نیمه باز 
زَهره می ترکاند 
وقتی آسمان 
با هزار زخم کهنه
روی کتف های منتظر
سقوط می کند

منصور خورشیدی