اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

دل در هوای آسمان ( منصور خورشیدی )

دل در هوای آسمان
جغرافیای درد را
روی عریانی راه
می‌ریزد
خواب آشفته‌
بوسه های سرخ نثار پرنده می‌کند
در دست‌های دیوانه
امادهان تو
از تبرک این نام 
بوی باران می‌دهد

 

منصور خورشیدی
**

وقتی ستاره‌های تو
گذر از آسمان می‌کند
تمام اندوه من
در هم می‌ریزد
شبی که شکوه ناب
و منشور عاشقانه‌ی
علف با آب
در کوچه‌های گیج 
می‌رقصد


منصور خورشیدی
**


ترس در تن را
به شادی نهان برگ
سپردم و آن گاه
با پرسه در پیچ کوه
هم نفس آب شدم
با گذر از سنگ‌های دیوانه 
تمام رود را
تلاوت کردم
با طرحی از آسمان 
در سینه‌ی دشت


منصور خورشیدی