اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

فواره‌های آب و ( منصور خورشیدی )

فواره‌های آب و
رگ بریده مهتاب 
بوسه های سرخ می‌ریزد
روی تیغ و تفکر
اینک که خورشید 
از چهار سمت بی سو
سپید می‌روید
با صدای سرشار 
از نجابت شبنم 
و هوش وسوسه‌های نسیم


منصور خورشیدی
**


عطف نگاه تو مادر 
گستره ی تمام آب ‌ها
آبشار نگاهت 
کوهستان واژه‌ها
ترانه‌ی بارانی
میان هواهای تازه
که باسپیده‌در سکوت
تاب می خوری
وقتی تابش عشق 
ازارتفاع اشراق
عمود می‌نشیند
روی گونه ها

 


منصور خورشیدی
**

تا نفس به شوکت باد و
بوسه روی نیمرخ ماه
می گذاری
دشت علف
منتشر می شود
روی لبان حیرت
هنگامه ای که فرزانگی
با حلقه های رنگ
راه به کهکشان باز می کند

 


منصور خورشیدی