اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

تا حسرت دیدار در چشم های بیدار( منصور خورشیدی )



شعردر ساده ترین شکل خود می تواند مرز جغرافیای بسته ی ذهن را بشکند و راه به دل عمیق ترین تحولات معنایی باز کند . زیرا شعر، پُل رابطه ی انسان با انسان در جهان هستی است . سپاس من می ماند از همراهی و همدلی شما فرزانگان ادبیات معاصر که از دیروز های رفته تا امروز در تعامل و تبادل اندیشه در کنار هم بودیم . با همین نگاه ایمان دارم که شعر یعنی خلق رابطه:


تا حسرت دیدار
در چشم های بیدار
رخنه می کند 
نامت سکوت آب را
خواب می کند

**
حالا که سهم ظریف دقایق
در آسمان ساده 
معما می شود 
معماری شگفت نام
در بال های شکسته 
بسته می ماند

**
تا از تو دور
می افتم
پندار های دیوار
مرجان جان
در عصر استخوان می ترکاند

**
تصویر کدام صورت
در هوای آینه 
پرت می شود
که آینه شکل شعاع درهم
در شیب سنگ می نشیند
در این دَم آخر



 منصور خورشیدی