اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

امیر کودکی( منصور خورشیدی )

امیر کودکی 

**

سایه به سایه 

مصیبت معصوم

با کثرت دهان‌های درد

به فواره‌های جوان 

کمال می‌بخشد

آن گاه 

امیر کودکی کوه

روی پروانه‌های سنگ

لیلای دیگری 

مرده بردار می‌کند


منصور خورشیدی

**

در آسمان گریز

دل می‌سپاری

به سرود سینه

در گشت‌های دلپذیر

وقتی افسون بال و

طلسم پرواز

که می‌شوی

آبشار بلند پَر

رسم پرواز می کند

روی تفکر باد

 


منصور خورشیدی

**

با من کبوتر و بال

با تو پروانه‌های خیال

با او این نام‌های بسیار

آسان تر از نسیم 

در کتف باد

خانه می‌کند

ناگهان حس پرواز

به سرعت ثانیه 

ضمیر مضطرب ما را

در گودی شانه‌ها می‌نشاند


 

منصور خورشیدی

**

درکتف‌های تو

خورشید خنده‌ها

تا دور دست عقربه 

تبعید می‌شود

دانش راه اما

تکرار خستگی را

در تو فریاد می کند

و بلوغ نفس‌ها 

آرام از برابر

روز می‌گذرد

تا دیروز رفته 

در نفس‌های باد

شماره شود

 

منصور خورشیدی

**

با تفکر ناز 

نیاز به هفت گام 

تا رسیدن به نردبانی 

با هفت پله برای دیدن هفت آسمان

و چیدن هفتاد ستاره 

از میان سیاره‌های بی نشان 

در گریز ازجاذبه‌های مست 

وقتی تابوت تن

دهان باز می‌کند

از فراز سنگ

که نور پراکنده می‌کند

روی تابوت مردگان



منصور خورشیدی


 

ادامه مطلب ...