اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

آغوش نیلوفران، باز( منصور خورشیدی )

 

تازه ترین هوای این روزهای پائیزی ، ما را در حیرت نگاه می نشاند . 
وهجوم رنگ از همه سو در چشم های باز شکل منشور می شود .
تا در تخیل ما روزنه ای باز کند برای دیدن و خلق رابطه با طبیعت . 
شعر می تواند در این مدار، پل ارتباطی باشد بین حقیقت و مجاز
تا درخشان ترین تحول تصویر در کلام ، به کمال نسبی برسد . 
آن گاه طالع بلند طبیعت را ، به شوکت نگاه پیوند می زنیم 
تا روی بال هزار پروانه ی مهاجر به آن سوی مرزها ارسال کنیم .
وسفیران فرهنگی در جهان شعر شویم تا هستی انسان در جهان مدرن معنا شود !
اینک : از مجموعه شعر : سجاده روی ماه بینداز : انتشارات نصیرا - 1393



آغوش نیلوفران، باز
بال کبوتران، بسته
وقتی تدارک تازه
شکل می‌گیرد
روی شقیقه، آنگاه
راز پرواز 
همبستر دهان باز 
ارتفاع فرزانگی 
با رعشه‌های ابریشم 
درجان من می‌ریزد
**
رقص مهتاب 
تن به آواز آب می‌سپارد 
وقتی ، هوای دیوانه 
در نبض بیگانه می‌تپد 
و ابرهای خسته 
به آواز باد 
دل می‌سپارد 
برای اندکی گریستن 
در شب مهتاب و
کوچه‌های بی تاب
**
سفر از کدام سو
آغاز می‌کنی
که واژه های مردد
به رقص فاصله می خندد 
تو سرنوشت کدام
از کتاب جهانی 
که شانه‌های تو
از افق خالی است
در ارتفاع کدام کوه
پژواک نام تو
خط شتاب را
میان آینه می‌شکند



 منصور خورشیدی