عصمت آینه
**
شکوه شکفتن
در شانه ی شب
شکل دوشیزگان دشت
در فصل خنده ها
آتش در جان علف می اندازند
روح کدام کنام
ای صدای گام
پهلو بزن
به عصمت آینه
وقتی
در محاصره ی هوا
بی هوا می شوی
صف طویل هفت دریا
در زیر مژگانت
حضور حاضر سپیده ها است
منصور خورشیدی