آشوب شنهوای هر دم گیسودر یال سمند رمندهآشفته مینشیندتا حجم سادهی صحرامعمای راه شودبا طراوت هزار ستارهدر آشوب ماسههاوقتی رفتار توعادت آب رادر هم میریزدبا شیون هزار فوارهدر دل دریا
منصور خورشیدیسجاده روی ماه بینداز