اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی
اشعار منصور خورشیدی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

می تکاندم دستی که رطوبت زمستان دارد( منصور خورشیدی )

 

 

مدهوشی 
**

می تکاندم دستی
که رطوبت زمستان دارد
برکه های کهنه
مثل هزار باکره
با حکایت و حیرت
می چرخند از عطش

خواب آشفته را خواهش عشق
اگر بتکاند
هزار خمیازه و خنده
طعمه ی نور می شود
و از نفس می افتد

 


منصور خورشیدی
مجموعه شعر " از فکر های با تو "

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.