هیجان واژه
زیر آبیترین بلوغ تمنا
آسیمه سر ، به سودای سکوت
بال تمنا رامی سوزاند
تا حرفهای نگفته
به اشارهی انگشت
تمام نامهای جهان را
شماره کند
کنار بسیار جذبههایی
که طلب میکند
نجات مرا
در اجابت دستان تو
منصور خورشیدی
**
پرندههای مکثر
روی عریانی فضا
خواب آسمان را
بی رنگ میکند
آنگاه،
انبوهی از نور نهان
بی فاصله از سنگ
با حس سپیده
به رفتار گل
بوسه میزند
منصور خورشیدی
**
هوای هر دم گیسو
در یال سمند رمنده
آشفته مینشیند
تا حجم سادهی صحرا
معمای راه شود
با طراوت هزار ستاره
در آشوب ماسهها
وقتی رفتار تو
عادت آب را
در هم میریزد
با شیون هزار فواره
در دل دریا
منصور خورشیدی