اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

اشعار منصور خورشیدی

شعر و ادب پارسی

دلم به اندازه ی دنیا است( منصور خورشیدی )

طرح تکامل 


**



دلم به اندازه ی دنیا است 

تنگ نمی شود از گریز تو 

آهوی رمنده ی دشت های خون و جنون


منصور خورشیدی

**


چشم در میان آتش باز میشود

 یک گیاه را می بیند 

که به رخ سنگ نشسته است

 در پرورش گیاه گل 

در پیشانی خاک تاق می زند 

و آسمان را میان 

گلبر گ میگیرد 



منصور خورشیدی 

**

متبلورم از رسانه های باد و دود 

در جذبه های ی سحر و سحر 

از دید و دیده و دیدار 

در چشم تو 

وقتی جنون عارفانه ای معنا میشود 


 

منصور خورشیدی

**


از دانه به دانه

می روید

این ریشه در هوا

با ضرب کند عقربه

در بافت های تو در تو

باد هم

خسته به دیدار دانه

می آید

پیوند هسته ها در حوالی ریشه

چرخیده در نگاه و نفس

مثل کمانه

از زمین تا هوا

می روید از کنار دانه چشم

در فصل عقربه  


 

منصور خورشیدی


 


  ادامه مطلب ...