از دانه به دانه
می روید
این ریشه در هوا
با ضرب کند عقربه
در بافت های تو در تو
پیوند هسته ها در حوالی ریشه
چرخیده در نگاه و نفس
مثل کمانه
از زمین تا هوا
می روید از کنار دانه چشم
در فصل عقربه
منصور خورشیدی
**
بوی باران
در هوای درختان
عطف نگاه تو را
پَر میدهد
کنار هواهای در هم
وقتی، باران بی قرار
بی سایه در سکوت
طلسم تمنا را
به باد میدهد
در چشمهای تماشا
منصور خورشیدی
**
آن سوی آینه
نیمه نخست صورت
میان همهمهی وقت
گم میشود
وقتی شانههای بسیار
شکفته در سیاهی گیسو
روایت رازهای این سو
خلاصهتر از بهار
در نگاه عابر
می نشیند
منصور خورشیدی