هفت دیار هرگز
*
به هفت پرده گذشتی و
پرده هفت بار
به نام تو لرزید
و دستی از دیار هرگز
با ضرب نفس های روز
و آیتی از فصل های هنوز
حجم تمام تنت را
به آبی ها داد
منصور خورشیدی
**
کات
*
فکرهای مات
در سینههای دیوانه
کات میشود
اما ، عطر کلام تو
در گیسوان باد
با تنین ساده
پشت پنجره
مجاب میشود
وقتی کلاغان
بی سایه سراغ همسایه میروند
منصور خورشیدی
**
خاتون
*
نیلوفرانه قد می کشی
با خنده های مدام
روی مهتابی های بلند
کنار سایه روشنی در اطاعت ماه
بگو : راه از کدام سمت
به ماه باز می شود
این گونه میان حلقه های آتش می رقصی
منصور خورشیدی