نیلوفرانه شبنم را
در آغوش بگیر
هنگامه ی گریز
از هیاهوی خاک
وقتی ماه
از پشت کهکشان
راه به چشم های تو
باز می کند
منصور خورشیدی
**
روی ثانیه ها
تاب می خورد
گلدسته های گیسو
در گونه های مقدس
وقتی تمام تن
در نگاه تو سقوط می کند
این جا و هر جا
در چشم پرندگان مهاجر
شکل آب می شوم
منصور خورشیدی
**
گستره ی نگاه تو
بستر تازه باز می کند
برای دیدن هزار سمت بی نشان
و دستان تو آرام
با آُسمان پیوند میخورد
آن گاه تلنگر باران
وسعت تمام آب را
با نبض تند ماهی
خواب میکند
منصور خورشیدی