خواب نقره ای وقت
**
1 – مرگ روی گونه ها
سرخ می نشیند
میان دو اکنون
به یک اشاره ی انگشت
2 – خواب نقره ای
در میان سنگ می بیند
کودک نشسته
روی شانه ی دنیا
3 – بوی پژواک شکوفه
به پندار پرنده
آویز می شود
کنار شرقی ترین نگاه
میان دو راه
4 – افراشته ترین تبسم باد
با ارتفاع تاریخ
روی تندیس های بی سر
سرعت می گیرد
در افق های دور
5 – با زانوان خسته
پرسه در خیابان می زند
دیوانه ای که روی بازو
مرگ را معمای هستی می کند
میان ظلمت بودن
در شکل ساده ی اشیا
6 – با چشم های باز
در زاویه های بسته
نفس به سیمای کوه می دهد
برای اندکی از شقایق ها
زیر بارانی ترین هوای این روز ها
منصور خورشیدی